خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!

خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!

کسی نگفت دیو کجاست!

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۳۳ ب.ظ

آن طوری که عمه جان فریاد کشید و درحالی که وحشت زده می دوید مادرش و پدرم را صدا زد، پیش خودم گفتم لابد بالاخره آبگرمکن آتش گرفت! همان طور که توی اتاق دراز کشیده بودم محاسبه کردم چقدر طول می کشد آتش از آشپزخانه به این جا برسد! سپس با آرامش لباس عوض کردم و از اتاق زدم بیرون. نه خبری از آتش بود و نه دود و نه هیچ جنبنده ای! بله، نهایت محبت خانواده به من!

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۰۸
یک دیو

نظرات  (۶)

:)))
پس چی بود!!!زلزله؟!!اونم که مشخصه!!!ینی چی میتونه باشه!!!
پاسخ:
زیر سر آبگرم کن بود، یه خرده سر رو صدا کرده بود ولی نترکیده بود!
یعنی لباس عوض کردنتون انقدری طول کشید که.. آتیش خاموش شده بود؟:/
پاسخ:
نه اصلا آتیشی در کار نبوده فک کنم! فقط یکم سر و صدا کرده آب گرمکن ولی چون مشکل داشت عمه ترسیده بود آتیش بگیره :/
+ واقعا ممنون از عمه و خانواده گرامی :-))))))))))))


پاسخ:
:))
تازه فکر کنید آتیش نگرفته ؟! :/ :))
پاسخ:
آره دقیقا... هممون رو بیخودی سکته داد :)):/
منظورم با شخص خودت بود!! :))
اینکه هنوزم مطمئن نیستی که آبگرمکنه آتیش گرفته بوده یا فقط مشکل داشته؟!:))

قالب جدید مبارک.. قشنگه :-)
پاسخ:
آها... منم در جریان نیستم والا :)))
منم به ظاهر همینطور خونسردم که تو عمل کردی
ولی فقط به ظاهر
بیشتر توم میریزم و دم نمیزنم
پاسخ:
ای بابا ما هم دلمون خونه :/ کسی چه می دونه 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی