ب ع 37
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ق.ظ
از خروس خوان انقد در تقلا و جنب و جوش بوده اند که حالا ساعت 12 خاموشیست. گوشه و کنار سالن از رخت خواب پوشیده شده و هرکسی برای خودش جایی لمیده و دارد با بغل دستی اش صحبت می کند. تنها مسکوت جمع منم. تک و تنها کنجی نشسته ام و چهره ی دیوگونه و دیووارم را توی گوشی فرو کرده ام. تصور کنید توی این تاریکی مطلق، زیر نور سفید گوشی چه منظره ی خوفناکی را ایجاد کرده ام.
۹۵/۰۸/۱۰