خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!

خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!

۱۵ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

معمولن یه نگاهی  به لیست دنبال کننده های بقیه ی بلاگ ها میندازم.  به طرز عجیبی دو سه نفر رو توی بیش تر لیست ها می بینم! یعنی در این حد پر کار؟ 

راستش چند تا بلاگ بود که بدم نمیومد دنبال کنم ولی ریا نباشه این کارو نکردم! فکرم به شدت مشغوله.  وقتی پست های بقیه رو می خونم تقریبن بار اول هیچی نمی فهمم! وقتی که خودم می خوام پست بذارم به این صورته که مغزم از هجوم فکر و خیال داره می ترکه ولی همه درهم و برهم. باید یه تیکه نخ که از توی کلاف پیچیده بیرون افتاده رو بگیرم و دنبال کنم و اگه خدا بخواد بعد از یک ساعت بتونم از بقیه ی نخ ها جداش کنم و این می شه یه پست. سرنوشتشم حذف شدن بعد از چند دقیقه س اغلب.

خلاصه یکم که خیالم آروم تر شد شاید دنبال دوست های بیش تری بگردم ولی الان می دونم که نمی تونم دوست خوبی باشم.

موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۲:۴۵
یک دیو

من هم می خوام که باهات خوب باشم و مهربون، ولی نمی دونم چرا همیشه باید حرص منو دربیاری! خب با این اوصاف من نمی تونم باهات خوش باشم. 

درک می کنی!؟ من وظیفه مو نمی تونم به جا بیارم چون تو درست دست می ذاری رو حساسیت های من. می دونم که اخلاقته. پس تو هم یه خرده اخلاقتو ملایم کن شاید منم بتونم ملایم تر باشم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۲:۲۸
یک دیو

نبودی، جای من نبودی. توی اتاق من نبودی. 

تو، یه شب جای من، توی اتاق همیشه تاریک من، نبودی.


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۲:۲۸
یک دیو

گول لحن مهربون جدیدتو خوردم.

فکر می کردم دیگه اون آدم سابق نیستی.

خوش حال بودم که حالا می تونم باهات حرفامو بزنم.

اما این فقط ظاهر جدیدت بود. یه پوسته ی موقتی.

آخرین باری بود که بهت اعتماد می کردم. 

تو نمی فهمی افعال گذشته می تونن چه قد غم انگیز باشن.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۲:۱۷
یک دیو

داشتم بررسی می کردم که چرا کارها مطابق برنامه ای که واسشون می ریزم پیش نمی ره. این جا می نویسم که یادم نره. خب علت اینه که من به شدت حواس پرتم!  و یه نکته ی مهم هیچ وقت نمی تونم خودم رو توی موقعیتی تصور و عکس العمل هام رو پیش بینی کنم! 


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۶
یک دیو