عجب
که راه نفس
بسته اید
بر من و
باز
در انتظار
نفس های
دیگرید
از
من
منزوی
امروز همه همدردیم، همه ی مردم دنیا، درمورد همه ی کشته شده های حملات تروریستی. کیه که از ترور و تروریسم، از کشته شدن بی گناه ها و از خشونت متنفر نباشه!؟
#تهران
زان دست شستم از خود تا دست من تو گیری
زان چون خیال گشتم تا در دلم گذاری
زان روز و شب دریدم در عاشقی گریبان
تا تو ز مشرق دل چون مه سری بر آری
مولانا
*( حین بازبینی برای ارسال ): با تشکر از برق که نصف شب، با رفتنش، عشق و عاشقی رو از سرم پروند:/
دیشب مهمان داشتیم. دور هم بودیم و در مورد خوردن و خوردنی ها صحبت می کردیم. بحث به پیج اینستاگرام آقایی که ایرانی هم نبود کشیده شد. این مرد خوشبخت توی فروشگاه ها کافه ها و رستوران های کشورش می چرخید و عکس و فیلم های از خوراکی های خوشمزه به اشتراک می گذاشت! این جا بود که دلم خواست مخترعی چیزی بودم! که برنامه ای می ریختم تا مثل به اشتراک گذاشتن عکس و فیلم و ... امکان به اشتراک گذاشتن طعم هم وجود داشت. مثلن صفحه ی گوشی را می لیسیدیم و طعم رویایی کاکائو از کیلومتر ها فاصله چشیده میشد! گاز می زدیم حتا و کش آمدن پنیر پیتزا را احساس می کردیم! چه خوب میشد اگر بوها هم حس می شدند. چه خوب تر می شد اگر گوشه ای از موبایل ها منفذی داشت برای بیرون زدن "کیک شکلاتی که روش کاکائو اب شده" از درونشان!
البته نهایت تصمیم من برای مخترع شدن به این جا رسید که خودم این خوراکی ها رو درست کنم.