سرگیجه های دیو
سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۲ ب.ظ
کجا رفتی؟
تو مسئولی!
تو... که مرا عاشق خودت کردی!
و حالا خیالت راحت می شود اگر بگویم، دارم دوباره می میرم؟!
من دارم می میرم. دارم کور می شوم بس که چهره های ناآشنا را به دنبال تو کاویدم.
نمی بینی بر گوش هایم سمعک گذاشته ام؟ کورمال کورمال پی تپش های محکم قلبت می گردم و می گردم. ای وای از سرگیجه های من!
گمان می کنم لال شده ام... از وقتی تو رفته ای، این زبان، همزبان هیچ کس نمی شود. بزرگ شده اند عقده های گلویم!
بی انصاف تو مسئولی. تو که مرا اهلی کرده ای!
۹۴/۰۸/۱۹