خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!

خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!


با آدم ها در ارتباط بودن خیلی سخت شده . گاهی فکر می کنم چه قدر بهتره یه جای دور برم یه زندگی جدید بسازم جایی که فقط خودم باشم و آسمون و چند تا تیکه ابر توش. چه بهتر بود اگه می شد جایی برم که خودمم نباشم. 


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۴۳
یک دیو

امروز آخرین روز از زندگی قبلیمیه. گفتم قبلی، چون خیلی زودتر از زمانش، کنار گذاشتمش. همین الان برام قبلی محسوب میشه گرچه هنوز کسی نمی دونه. ولی فردا روز بزرگیه. فردا دیگه لازم نیست امید مسخره ای که هنوز اون ته مه ها چشمک می زنه رو نادیده بگیرم. نه دیگه فردا هیچ کس نادیده ام نمی گیره. فردا صبح همه خواهد فهمید من دیگه اون آدم قبلی نیستم، که من دیگه آدم نیستم. فقط ترکیبی از صبر و رنج و تنهایی ام. اون قدر دووم میارم که این سه تا می تونن کنار هم باشن، بدون واکنش دادن، بدون انفجار.

دلنتگ امروز خواهم شد که به طرز رویاگونه ای شیرینه. حتی آفتابی و بهترین حس رو داره بین همه روزهای چند سال اخیر. یاد کودکیم میندازه. ولی حرف منو باور کن که می گم این فریب روزگاره فقط برای این که فردا رو سخت تر کنه. که داغ مطرود زدن رو پیشونیمو ترسناک‌تر کنه.. سوزناک تر. 

به هر حال مهم نیست من چه حسی دارم! فردا روز بزرگ زندگیمه. فردا بالاخره باور می کنم که باید همه روزهای قبلی رو فراموش کنم و بیش تر چیزهایی که عمیقا می خواستم رو. باور کنم که امروز، آخرین روز بود. 


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۳۲
یک دیو

اون چیزی که امیدوار بودم نشه شد. نمی دونم چرا یه امید احمقانه ی نابه جا داشتم! اختیاری در کار نیست باید بشینمو این اوضاعو جمع و جورش کنم!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۰۶:۱۷
یک دیو

مطمءنم تو رو بهتر از خودت می شناسم بهتر از خودم. تار به تا موهاتو می شناسم همین طور چشم های غمگینت.درنگ لابه لای قدم هات رو حفظ شدم، انگار یه عمره که دارم دنبالت می کنم! وقتی داشتم برای همیشه غرق می شدم پیدات کردم. همه ی چیزی که نیاز داشتم بودی. هر چی بیشتر پشت سرت می دویدم بیش تر از خودم دور می شدم. تو خیلی سفیدی کنار من. زیادی پاک، زیادی بلند، زیادی آدم! ما هیچ به هم نمیایم. دنبالت افتادن برای من بزرگ ترین تقلاست اما چاره چیه حالا که شناختمت نادیده گرفتنت منو می کشه. تو چیزی بهم دادی که برای من داشتنش غیر ممکن بود. کسی هستی که همیشه می خواستم باشم هرچند غیرممکنه.


امیدوارم یه روز این یکی رو ویرایش کنم دیگه! 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۰۶:۱۰
یک دیو
همه چی رو دور تکراره. هر شب خودم رو جمع و جور می کنم، احساساتم رو یه گوشه جا میدم! 
فرداش با چند جمله، این من سست یه شبه ساخته شده رو از هم می پاشی!
شب بهت فکر می کنم، گریه می کنم و وقتی ناامید میشم دیگه گریه ای وجود نداره. صبح ها ناامیدی حریف حسی که بهم می دی نیست. من رو اسیر کردی رفیق و اشتباه همیشگی رو تکرار می کنم. 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۴۶
یک دیو

 شاید ای... یکمکی بزرگ شدم. هنوز هم نگران اون چه که غمگینم می کنه هستم. اما "می دونم" فرار چاره اش نیست چون اصلا راهی برای فرار نیست! همین "دونستن" رو به "پذیرفتن" رسوندن یکی از بزرگ ترین تقلاهای زندگیم بوده و خواهد بود. 

حالا یه رقیب دارم که هیچ وقت خسته نمیشه از بردن من. هیچ وقت دست بر نمی داره از شکست دادنم. 

و  می دونم نمی تونم هیچ وقت واقعا شکستش بدم ( نمی دونم آیا رنجی خرد کننده تر از این هست!؟) خب اینم یه واقعیته، فهمیدم انکارش بی فایده اس. اما تا آخرین روز ، سایه به سایه ات میام. این تنها چیزیه که می تونم به خودم بدم.


+باید کتاب بخونم جدا! دو خط نوشتن به عرق کردن می نداره منو!


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۰۲:۱۸
یک دیو

خیلی نگرانم 

ای کاش امیدی بود

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۸
یک دیو

به طرز غمگین کننده ای تابستون ها هم دیگه مثه قبل نیست. فصلی که همیشه منتظرش بودم نیست. تمام تابستون به چیزهایی که ازم گرفته فکر می کنم چیزهایی که خودم با اراده ی خودم ولی نه به میل خودم رهاشون کردم، برای داشتنشون زیادی ضعیف بودم. این، این که تصمیم خودم بود، من رو می کشه یه روز! 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۱۹:۰۰
یک دیو

گاهی فقط می خوام تنها باشم تو حالم خودم باشم، هیچی جز این نمی خوام اما اصرار می کنی که مثلن کمکم کنی. 

اما حالا که خودم ازت می خوام کمکم نمی کنی! من هیچ وقت نمی فهمم این وضعو! 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۷ ، ۱۱:۳۷
یک دیو

من همیشه اونی بودم که آخرین سوالو می پرسید، که آخرین تماسو می گرفت و آخرین پیامو می داد. من همیشه حواسم بود که تو آخری نباشی، انتظار تحقیرامیزی که من همیشه می کشیدم رو هیچ وقت نکشی. نتیجه اش حالا اینه که امشب نمی تونم بخوابم. امشب من ساده دل فکر می کنم شاید رفتی مسواک بزنی که یه ساعته پیدات نیست. شاید خوابت برده چون هیچ وقت عین خیالت نیست من منتطرم من خوابم نمی بره. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۷ ، ۰۴:۱۷
یک دیو