خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!

خواب سرگردانی

دیوها را دوست بدارید!

تمام اعتقادات من، به ریسه ی نازک حس کردنت بند بود، خدا!

و چند وقتیست که دیگر احساست نمی کنم. 

می دانی مضحک تر چیست؟ 

اوایل می ترسیدم! یعنی آخرین دانسته هایم از تو منتقم بودنت بود! می ترسیدم بخاطر بی اعتقادی، از من انتقام بگیری.  از همان انتقام های سختی که در قرآن می گرفتی! حالا که دارم با تو حرف می زنم به خود می خندم؛ با که حرف می زنی دیو؟؟ اویی که نیست!؟ می دانی خدا، دیگر حتا از خشمت نمی ترسم. در تمام شب های پر هراس و روزهای پر ستم تاریخ کجا بوده ای؟ نیستی! ... نیستی؟؟

و ای کاش بودی... باشی...

زندگی، بی تنها پشت و پناه خیلی سخت شده، خدا.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۶
یک دیو

در این خانه ی شلوغ و با این روحیه ی افتضاح و اعصاب خرد و خاکشیر مگر می شود درسی هم خواند! مشاور جانم اگر بفهمد 20 دقیقه کم کاری کرده ام چه می گوید؟ 

آن قدر بی تفاوت شده ام که هیچ ناراحت مشاور نباشم 

اما آمده ام این جا 

که تلقین کنم 

که بگویم من عذاب وجدان دارم و از استرس و دلهره بی طاقت شده ام! 


وای از تن بلند صداها!



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۴۰
یک دیو

بلاخره یک وبلاگ نو ساختم. جایی که هیچ آشنایی نیست که زیر فشار افکار و تیزی نگاهش تنها بمانم!

این وب ساخته شده، تنها برای آرامش من، برای گفتن نگفته های یک دیو! گمان نمی کنم برایتان لذت بخش باشد چرا که مخاطب من، یک دیو است و آرزوهایش!  اما اگر پسندید، اگر لذت بردید و دیو را دوست داشتید، با افتخار دوستی شما را می پذیریم؛ من و دیو.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۲
یک دیو