دوراهی
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۱۸ ب.ظ
خودداری از انجام کاری که دوستش داشتی خیلی سخت بود اما تصمیمت را که گرفتی می دانستی کاری "درست" و "عقلانی" ست. گرچه ته دلت رویای دیگری داشتی و باز می دانستی در پس تجربه ی این رویا چه سقوطی ست... چه جنونی ست!
حالا در نود سالگی در بالکن خانه ات ایستاده ای و آرامش چهره ی شهر را می نگری. "درست" را انجام داده ای. نفس عمیقی می کشی و هوای تازه و آسایش دهنده ی صبح را قورت می دهی. با خود سال های دراز عمر را دوره می کنی. راضی هستی در حالی که سقوط کوچکی که در قلبت رخ می دهد را نادیده می گیری.
می دانی دیو... آرزوی هایی که کنار گذاشته می شوند از یاد نخواهند رفت... حتا وقتی که به "درست" اعتقاد داری، جای کوچکشان در قلبت خالیست.
دلم هوای یک "غلط" کرده است!
یک رویای "نادرست" نوجوانی که کنار گذاشته شد!
یک "دیوانگی" ...
۹۴/۰۸/۲۲