شاید مثل آفتاب
آدم هایی هستن که هرگز نیازی به وکیل مدافع ندارن، چون کارهای خوبشون بهترین دفاعشونه. آدم هایی که هرگز تشویق نشدن، محبت زیادی ندیدن، ادم هایی مثه تو که حتا روز مرگشون به اطرافیانشون شادی می دادن، که بعد رفتنت هیچ غمی نبود. تو اومدی عاشق شدی و عشق دادی، زندگی کردی و بعد مرگت هبچ افسوسی نبود. می دونستم اگه قرار باشه روزی، جایی، آرامش داشته باشی اون روز، بعد مرگته و اون جا، کنار این آدم ها نیست.
اما... می دونی! می خوام بگم "تو بودی" تا ما به "بودن خوشی های انگشت شمار" روزگار امیدوار بشیم، که دنیا وسط این همه زشتی، جایی هم برای خوبی ها داره، هر چند تنگ وکوچیک اما وجود داره، واقعیه.
و همین رویش هزار سال یکبار آدم هایی مثل تو از قلب دنیاس که باعث می شه انسان ها به خودشون و به فردا خوش بین باشن، هر چند با یه احتمال ناچیز.
+ می دونم عجیب و نامفهومه، می شه فکر کرد وسط دویدن نوشتمش! شاید ویرایش شد.