یکی از استرس های زندگیم!
دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۴ ق.ظ
هر با که دل کسی رو شکستم، تمام شب رو با استرس گذروندم که نکنه امشب برای اون شخص یا خودم شب آخر باشه و فردا دیگه فرصت جبران نداشته باشم.
می دونم یه شب، آخر، از شدت استرس وحشتناکم، سکته رو می زنم!
یه غرور ( شاید چیز دیگه ) احمقانه نسبت به اعضای خونواده ام دارم که باعث می شه روم نشه عذرخواهی کنم و بعدن سعی کنم یه جور دیگه و غیر مستقیم جبران کنم که به نظر خودم بی فایده اس. و اون حس متنفرم!
البته منصفانه بگم الان پیشرفت کردم و فکر کنم دفعه ی بعد که باز اخلاق قشنگم رو بروز دادم بتونم ازشون مثل آدمیزاد عذرخواهی کنم!
۹۶/۰۴/۲۶